فارسی|English

نانسن گربه را به دو نیم می‌کند

نانسن به تالار وارد شد و راهب‌هایی را دید که در سمت شرق و غرب تالار موضع گرفته و بر سر یک گربه با یکدیگر نزاع می‌کردند. او گربه را توقیف کرده و به راهب‌ها گفت: «اگر هرکدام از شما یک سخن نیک بگوید، گربه نجات خواهد یافت.»

هیچ پاسخی نیامد. بنابراین نانسن با خشونت گربه را به دو نیم کرد.

بعدازظهر آن روز، جُشو بازگشت و نانسن ماجرا را برای او تعریف کرد. جشو صندل‌های خود را از پا در آورده و به روی سر خود گذاشت، و بیرون رفت.

نانسن گفت: «اگر تو آنجا بودی،‌ می‌توانستی گربه را نجات دهی.»

صفحه نخست